هر چه بادا باد



I don't need your sympathy
There's nothing you can say or do for me
And I don't want a miracle
You'll never change for no-one
And I hear your reasons why
Where did you sleep last night?
And was she worth it, was she worth it?

Cause I'm strong enough to live without you
Strong enough and I quit crying
Long enough, now I'm strong enough
To know you gotta go
There's no more to say
So save your breath and walk away
No matter what I hear you say
I'm strong enough to know you gotta go

So you feel misunderstood
Baby have I got news for you
On being used, I could write a book
But you don't wanna hear about it
Cause I've been losing sleep
And you've been going cheap
And she ain't worth half of me, it's true
Now I'm telling you

That I'm strong enough to live without you
Strong enough and I quit crying
Long enough, now I'm strong enough
To know you gotta go

Come hell or waters high
You'll never see me cry
This is our last goodbye, it's true
I'm telling you

Now I'm strong enough to live without you
Strong enough and I quit crying
Long enough, now I'm strong enough
To know you gotta go
There's no more to say
So save your breath and walk away
No matter what I hear you say
I'm strong enough to know you gotta go




           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 21:5
حامد امین

شب پايان



شبي تمام مي شوم از  پس ديدگان تو
همان شبي كه قلب من بزير قطره قطره ي
نگاه بيقرار تو شبي تمام مي شود

تك تك آن دقايق  كوته  بي قرار من
در گذرتمامي دمادم  حريق اين نفس بريده ي خراب و بي رمق
شبي تمام مي شود .


شبي تمام مي شوم ،شبي تمام مي شوي
شبي كه بي من و تو هم ، چه بي من و چه با من و

چه بي تو و چه با تو هم ، تمام مي شود  شبي



تمام مي شوم  شبي از پس ديدگان تو .




           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 21:4
حامد امین

  
مرا از ياد خواهي برد
مرا از دست خواهي داد
مرا با اين همه غربت به دست باد خواهي داد
پس از چندي فراموشي
دوباره ياد خواهي كرد
عجب خار و خسي را باد با خود برد
هواي سينه ات را باد خواهي كرد
و من در گوشهاي باد خواهم گفت
همان بهتر كه خاري را نبيند خاك
چقدر از خاك تا افلاك نزديك است
زماني كه نباشد حجم خاشاكي بروي خاك



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 21:3
حامد امین

شبي از پشت يک تاريکي غمناک و باراني تو را با لهجه گلهاي نيلوفر
صدا کردم!
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت
دعا کردم...
پس از يک جستجوي نقره اي در کوچه هاي آبي احساس
تو را از بين گلهايي که در تنهاييم روييد
باحسرت جدا کردم!!
و تو، در پاسخ آبي ترين موج تمناي دلم، گفتي: دلم حيران و سرگردان چشمانيست
رويايي...
و تو تنها براي ديدن آن چشم، مرا در دشتي از تنهايي و حسرت
رها کردي...
همين بود آخرين حرفت... و من بعد از عبور تلخ و غمگينت حريم چشمهايم را، به روي اشکي از جنس غروب ساکت و
نارنجي خورشيد وا کردم...
نميدانم چرا رفتي؟نميدانم چرا؟ شايد خطا کردم... و تو بي آنکه فکر غربت چشمان من باشي نميدانم کجا؟ تا کي؟ براي چي؟ ولي رفتي!! رفتي... و بعد از رفتنت، باران چه معصومانه
مي باريد!!
و بعد از رفتنت يک قلب دريايي ترک برداشت...
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمي خاکستري گم شد...
و گنجشکي که هر روز از کنار پنجره با مهرباني دانه بر مي داشت، تمام بالهايش غرق در اندوه غربت شد!!
و بعد از تو آسمان چشمهايش خيس باران بود...
و بعد از رفتنت انگار کسي حس کرد که من بي تو تمام هستيم از دست
خواهد رفت...
کسي حس کرد من بي تو، هزاران بار در هر لحظه
خواهم مرد...
و بعد از رفتنت دريا، چه بغضي کرد...
کسي فهميد تو نام مرا از ياد خواهي برد... و من با آنکه ميدانم تو هرگز ياد من را با عبور خود نخواهي برد
هنوز آشفته چشمان زيباي توام
برگرد!!ببين كه سرنوشت  من چه خواهد شد...
تو هم در پاسخ اين بي وفايي ها ، بگو در راه عشق
عاشق ترين بودم!!
و من در حالتي مابين اشک و حسرت و ترديد،کنار انتظاري سرد بي پاسخ...
و من در اوج پاييزي ترين ويراني يک دل ميان غصه اي از جنس بغض کوچک يک ابر نميدانم چرا؟
شايد به رسم عادت پروانگيمان باز
براي شادي و خوشبختي باغ قشنگ آرزوهايت
 دعا کردم
 دعا کردم
 دعا کردم!!!!!




           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 21:2
حامد امین



فهميده ام كه ، همه مي خواهند بر فراز قله ها باشند ، اما تمام خوشي و لذت در هنگام صعود اتفاق مي افتد .
فهميده ام كه، ما مدت زيادي را صرف آرزو براي نداشته ها و غفلت از داشته ها مي كنيم.
فهميده ام كه،در برخي شرايط، انسان فقط به دستي براي فشردن و قلبي براي درك كردن نياز دارد .
فهميده ام كه، ازدادن گل به ديگران آنقدر خوشحال مي شوم كه از گرفتنش.
فهميده ام كه؛گفتن عبارت« منو ببخش» آنقدر ها هم مشكل نيست .گفتن «بخشيدمت» مشكل تر به نظر مي رسد .
فهميده ام كه؛خشم مانند باد مخالفي است كه شعله خود را خاموش مي كند.
فهميده ام كه؛بايد براي هر آنچه كه داري ، شكر گذار باشي هرچند كه ممكن است به اندازه كافي نداشته باشي.
فهميده ام كه؛وقتي به كسي چيزي مي آموزيد ، بخشي از وجود خود را به او منتقل مي كنيد.
فهميده ام كه؛ رفتار خوب، هميشه مد روز است.
فهميده ام كه؛ خدا هيچ كاري را تصادفي انجام نمي دهد .
فهميده ام كه؛ چيزي كه فقط چند لحظه دوام دارد ، ارزش يك عمر از خود گذشتگي را ندارد.
فهميده ام كه؛آدمهايي كه هنر درست زندگي كردن را آموخته اند ، مثل آن است كه قطب نما مجهزند.
ممكن است كه گاهي راه را اشتباه بروند ، اما هميشه به مسير درست بازمي گردند.



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 21:0
حامد امین

 

Free fall: فال مجاني
Comic:(کمک (به لهجه افغاني
Easy Love: لواسان
Longtime: در حمام ، زمان پيچيدن لونگ را گويند
Long time no see: !دارم لونگ مي‌‌پيچم ، نگاه نکن
San Jose: به ترکي‌ ، شما خوزه هستيد
San Antonio: به ترکي‌ ، شما آنتونيو هستيد
Mac-book: کتابچه? راهنماي حجاج
Heriberto: چپ چشمي که بربر نگاهت مي‌کند
Comfortable: بفرماييد سر ميز
Burkina Faso: برو کنار وايسا
Cancun: باسني که از پس هرکاري بر مي‌‌آيد
His friends: دوستان هيز
Parkinson: پسر سرايدار را گويند که در اتاقکي در پارکينگ زندگي‌ مي‌کند
Velocity: (شهري که مردم آن از هر موقعيتي براي ولو شدن استفاده مي‌‌کنند (شيراز
Categorize: نوعي غذاي شمالي که با برنج و گوشت گراز طبخ مي‌‌شود

Acrobat reader: ژيميناستي که موقع اجرا گه مي‌‌زند

Black light: سيانور
Refer: فرکردن مجدد مو
Good one: وانِ بزرگ و جادار
Config: کون انجيري
Configure: ژستِ باسن
Switzerland: سرزميني که مردمانش زياد زر مي‌‌زنند اما به دل‌ مي‌‌نشيند
Accessible: عکس سيبيل
Very well: رها و آزادو افسارسرخود و بي تکليف و سرگشته و بي جا و مکان
Beta-dine: نسخه? آزمايشي‌ يک دين که براي مدتي‌ ترويج مي‌‌شود و به مرور زمان تصحيح مي‌‌گردد

Please confirm: لطفا باسنتان را سفت کنيد
Avatar: تلفيقي است از آواز ،ساز ايراني‌ و تصاوير سه بعدي که در پس زمينه پخش مي‌‌شوند
Subsystem: صاحب دستگاه
Jesus: در اصفهان به بچه گويند که دست به چيز داغ نزند
Moses: در اصفهان به موز گويند
UNESCO: يونس کجاست؟
Porno: پر از چيز هاي نو و تازه

George: در تبريز به گرگ مي‌گويند
Good Luck: چه لاکِ قشنگي‌ زدي
Good Luck on your exams: به هنگام امتحانات لاکِ قشنگي زده بودي
Endoscopy: از ماتحت ديگري کپي‌ کردن
New York: نوشهر را گويند
Manager: به ترکي‌ ،مني جِر: جرم بده
Communication Board: کاميوني چه زماني‌ شن را برد ؟
Which came first; the chicken or the egg? : يک سوال ......
Godzilla: خداي استفاده کردن از مرورگر موزيلا
Avocado: کادو از طرف خانم آوا
Quintuplet: اين تاپاله کجاست؟
What the hell: !چه دانه? هل خوشبويي
Cambridge: شهري که تعداد پلهايش انگشت شمار است
Liverpool: استخري که در آن گروهي از دافهاي جيگر در حال شنا هستند



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 20:58
حامد امین

خرگوشه مي ره تو جنگل روباه رو مي بينه داره ترياک مي کشه مي گه: اقا روباه اين چه کاريه پاشو بدوييم شاد باشيم.

بعد مي رن تا مي رسن به گرگه مي بينن داره حشيش مي کشه. خرگوش مي گه: آقا گرگه اين چه کاريه پاشو شاد
باشيم بدوييم.

گرگم پا مي شه مي رن 3تايي مي رسن به شيره مي بينن داره تزريق مي کنه. خرگوش مي گه آقا شيره اين چه کاريه پاشو بدوييم ورزش کنيم. شاد باشيم.

شيره مي پره مي خورتش. گرگ و روباه مي گن چرا خورديش اين که حرف بدي نزد!؟

شيره مي گه نه بابا اين پدر سگ هرروز اکس مي زنه مي ياد مارو مي دوونه



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 20:57
حامد امین



                        

 به روزگار بگوييد ، اسباب بازيهايش بيجان نيستند ، آدمند _ مي شكنند ......... آرامتر



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 20:56
حامد امین

 
دختر : ساعت چنده ؟
پسر : ساعت چنده ؟
دختر : ديوونه شدي ؟
پسر : ديوونه شدي ؟
دختر : چرا هر چي ميگم تکرار ميکني ؟
پسر : چرا هر چي ميگم تکرار ميکني ؟
دختر : دوستت دارم عزيزم
پسر : ساعت هفت و چهل و پنج دقيقه



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 20:53
حامد امین

يکي از اصحاب مشغول صرف غذا بود که امام از او پرسيد آيا داري غذا ميخوري؟ صحابي گفت بله. امام پرسيد آيا گرسنه اي؟ صحابي گفت بله. امام پرسيد آيا پس از صرف غذا سير خواهي شد؟ صحابي گفت بله.

امام شمشير برکشيد و صحابي را به دو نيم کرد.

سپس فرمود به خدا قسم از ما نيست کسي که فرصت پ نه پ را از دست دهد... پس خونش حلال خواهد بود...



           
یک شنبه 20 فروردين 1391برچسب:, :: 20:52
حامد امین
درباره وبلاگ


كاش مي شد كه پريد ، كاش مي شد كه مثل جوجه اردك زشت ، قو شد يك قوي سپيد .
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هر چه بادا باد و آدرس humanrice.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 505
بازدید کل : 119157
تعداد مطالب : 318
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1

Alternative content